Quantcast
Channel: « وصـ ــــ ــــ ــــال »
Browsing latest articles
Browse All 25 View Live

شرح ندارد...

دست نوشته رتبه اول کنکور پزشکی نامعادلهچه کسی می تواند این معادله را حل کند ؟؟؟چه کسی می داند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را می درد؟چه کسی می داند جنگ یعنی سوختن ،یعنی آتش ،یعنی گریز به هر جا ،به هر جا...

View Article



Article 4

17 روز مسافرت حسابی حالم رو جا آورد . به نظر خودم هیچ تغییری در زندگیم ایجاد نشد .بر خلاف مخالفت های من، به مشهد رفتیم و قرار 2 روزه ما شد 5 روز ...چه زجری بود برای من . به هر حال گذشت ...از مشهد و...

View Article

احمد رضا

امرو بیاد احمدرضا افتادم. جوانی که یکی از بهترین هدیه  های زندگیم رو به من داد... هر چند آشنایی ما فقط 1 هفته بود اما خاطره خوبی برای من شد که حالا بعد از گذشت 10 سال هنوز هدیه اش روی دیوار اتاقم هست...

View Article

دلتنگی مادر...

وقتی مامان خانمی دلخور میشه از کسی به من میگه...منم سعی میکنم دلتنگی رو ازش دور کنم.امروز دیگه از دلداری خودم خندم گرفت آخه مامان از بابا دلگیر میشه بهش میگم : "مامان 40 ساله داری باهاش زندگی میکنی...

View Article

Image may be NSFW.
Clik here to view.

2 سال دوری سخته...

امروز میرم و از بانک چیزی رو میگیرم که 2 ساله از دوریش در عذابم.خیلی بی تابم  برای دیدن...دیگه از این غلطا نمیکنم که بخوام از خودم دورش کنم...پ.ن:بعضی وقتا از آدم های اطرافم متعجب میشم که چرا اینقدر...

View Article


چقدر سنگدلم

دیشب و امروز یاد دوستان کردم و برای همه پیام تبریک فرستادم و از همه مهمتر برای زهره دوست ِ چندین و چند ساله ام پیام دادم .صبح امروز هم خوشحال و سرحال به زهره زنگ زدم که تولدش رو تبریک بگم ...وقتی صدای...

View Article

خاطره

امروز تولد امام رضا بود. سلطان ِ طوس ، بزرگی که منِ حقیر ازش دلگیرم و ناراحت..عید به خاطر هوای دل ِ مادر و پدر عازم مشهد شدم ...عازم جایی که نمی تونستم زیر آسمونش نفس بکشم...با اکراه چادر پوشیدم و راهی...

View Article

HIV

این روزا درمورد ایدز بیشتر صحبت میکنن و منو یاد اون قدیما میندازن...اون وقتا که من یه دختر دبیرستانی بودم و تازه این بیماری مد شده بود و همه با وحشت ازش حرف میزدن.اطلاع رسانی ها ناقص بود و همه به نوعی...

View Article


Image may be NSFW.
Clik here to view.

شیرین تر از قند

اون وقتا ...وقتی بچه بودم روزه میگرفتم.نه اینکه مجبورم کنن..کلا دوست داشتم ادای آدم بزرگا رو در بیارم ...اما وقت ظهر که میشد ...بوی غذای مامان ...واااااااااای رب ِ انار ...دیوانم میکرد .. تحمل میکردم...

View Article


Image may be NSFW.
Clik here to view.

لذتی با طعم ِ ترشی...

اون زمونا که بچه بودم و ناز، کارایی میکردم که باعث میشد داداش مهدی گلم نقطه ضعف بگیره و اذیتم کنه ...عشق میکرد خواهر کوچولو رو اذیت کنه ...اون وقتا یه سگ داشتیم بنام گرگی ...واقعا عین گرگ بود .من که...

View Article
Browsing latest articles
Browse All 25 View Live